سلام- خانه به خانه؛ چراغ به چراغ!
یکی از بزرگان حوزه معماری و شهرسازی میگوید: « شهر ساخته نمیشود، زاده میشود!». نباید انتظار داشتهباشیم در هر مکان و هر موقعیتی بشود «شهر ساخت». بستر و زمینه طبیعی، تاریخی، مدنی و ذاتی مکان شهر بسیار امر مهمی است. شهر متولد میشود. آن هم نه در صحرا و بیابان، در هر مکان و موقعیتی که نطفه شهر در آن وجود داشتهباشد. مثلا یک روستا یا یک آبادی. تهران هم چنین سرشت و سرنوشتی دارد، چهار سده پیش، یک قریه بود. سرسبز و پر آب. امروز یک کلانشهر است. غیر قابل قیاس با آن روزها.
محله هم در دل شهر زاده میشود. محله را نمیتوان با دستور و تکلیف حکومت یا غیر حکومت ساخت. باید نطفه و جوهر محله وجود داشتهباشد تا محله در آن متولد شود. محله خیلی شبیه به موجود زنده است. متولد میشود، رشد میکند، مریض میشود، شاد و شاداب میشود، افسرده و مغموم میشود. و حتی ممکن است بمیرد و فراموش شود. مثالهای تاریخی زیادی در این موضوع داریم. با این حال، محلههای قدیمی، حتی آنهایی که متروک شدهاند، ممکن است دوباره سر برآورند و به روزگار شکوه خود برگردند. چرا؟ چون محلههای تاریخی بستر و نطفه لازم را دارند. الان رها شدهاند یا از اهالی و ساکنان خالی شدهاند، ولی جوهر حیات و محله را دارند.
خوب؛ چه باید کرد؟ آیا باید منتظر یک منجی و احیاگر بود؟ آیا باید به حکومت آویخت و تمام آرزوها را در سبد کمتوان او جست؟ آیا باید همین چند خانوادهای هم که هستیم محله را به حال خود رها کنیم و سرنوشت و ادامه حیات را در نقطهای دیگر بجوییم و ادامه دهیم؟ کجا؟ با کدام امکانات؟ با کدام سطح از رفاه و آرامش؟
محله را میتوان آباد کرد. خانه به خانه و چراغ به چراغ. آبادانی و توسعه قانون خود را دارد. با آبادی یک خانه در محله، بلافاصله، تاثیر آن در قیمت ملک در محله حس میشود. افزایش ارزشو منزلت محله، در هر مقیاسی، خانه دوم را تشویق به احیا و آبادی میکند. چون زمین و خانه ارزش پیدا کرده. آبادشدن خانه دوم تاثیر مستقیم خود را بر ارزش و قیمت خانههای کناری میگذارد و آنها را تحریک به احیا و بازآفرینی میکند. و این تاثیر و تاثر متقابل تداوم مییابد تا به آن حد که محله خود را با بقیه شهر، البته میانگین شهر، تراز میکند. روزی که محله خود را با بخشها و محلههای دیگر شهر تراز و همسطح کند، قطار آبادی و شکوفایی راه میافتد. بی هیچ تردیدی، آن روز یا لحظه، حتما، نقطه باززایی و تولد دوباره محله است. محله با همین گامهای کوچک و تدریجی است که جان تازه میگیرد. شکوفایی محله به نفع همه است. در مرحله اول به نفع اهالی محله است، سپس به نفع شهر و نهایتا به نفع کشور و هویت فرهنگی آن. ما با آبادکردن یک خانه و احیای یک مکان مهجور و متروک، بخواهیم یانه، بدانیم یا نه، گام در آبادی کشور برمیداریم.